سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ MEBAGHBAN . IR ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ MEBAGHBAN . IR ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان
خوش آمدید
اینستاگرام :
https://www.instagram.com/MEBAGHBAN
آخرین نظرات
پربیننده ترین مطالب

۱۸ مطلب با موضوع «حکایت» ثبت شده است

بعضی از مطالب را فقط انسان می تواند بخواند ، یعنی در مواجهه با چنین مطالبی فقط چشم انسان به کار می افتد و اصلا در قدرت عقل نیست که آنرا ذره ای تحلیل و احیانا درک کند

 

مثل این :

چندی قبل خبری درباره وضعیت سخت معیشتی یکی از اساتید اخلاق به یکی از بزرگان رسید و ایشان هم مبلغی را برای گشایش در وضع زندگی این استاد به قم فرستاد . اما این استاد اخلاق از دریافت این هدیه امتناع کرد و معلوم شد وی برای شکستن نفس سرکش با لباس کارگری به محل تجمع کارگران می رفته و روزهایی هم موفق شده بود که سر کار برود.

منبع : مشرق نیوز

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۰۱
محمد ابراهیم باغبان

صبح برای پیداکردن جای پارک ، مقدار کمی بین موتورها گشتم تا اینکه یک جائی پیدا شد. معمولا چون در خیابان های اطراف حرم ، کنار خیابان ، اجازه پارک موتور را می دهند روزها تعداد زیادی موتور را آن اطراف می توان دید که دومینو وار کنار هم پارک کرده اند.

وقتی خواستم که...

۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۶:۲۶
محمد ابراهیم باغبان

جوان بود و تازه سربازیش تمام شده بود. حدود پنج سال پیش در سنندج با او هم کلام شدم . خیلی صحبتی بین ما رد و بدل نشد اما با اینکه چندان سن و تجربه ای نداشت از همان موقع تابحال جمله ای از او در ذهنم مانده است که جالب بودنش دلیل ماندگاری حرف اوست . از آن به بعد هم...

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۱ ، ۱۶:۴۹
محمد ابراهیم باغبان
پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۳۶ ق.ظ

سرباز عاشق ؛ داستانی از یار عاشق پیامبر

ارتش اسلام با اینکه در غزوه ذات الرقاع بدون نبرد به سوی مدینه بازگشت ولی عنائم مختصری نصیب آنها گردید و در نیمه راه در درّه وسیعی شب را به استراحت پرداخت . پیامبر دو نفر سرباز دلیر را مأمور کرد که حفاظت دهانه دره را بر عهده بگیرند . این دو سرباز به نام های « عباد » و « عمار » ساعات شب را بین خود تقسیم کردند و قرار شد حفاظت نیمه اول شب بر عهده عباد باشد.

مردی از قبیله غطفان در صدد تعقیب مسلمانان بود که آسیبی برساند و به محل خود فورا بازگردد . این مرد از تاریکی شب استفاده کرد و از نقطه مخفی ، نگهبان دره را که در حال نماز بود هدف تیر قرار داد ، نگهبان به قدری غرق در مناجات با خدا بود که سوزش تیر را کمتر احساس کرد و تیر را از پای خود درآورد و به نماز خود ادامه داد. ولی حمله دشمن تا سه بار تکرار شد . بار آخر تیر به شدت بر پای او خورد که دیگر نتوانست مناجات خود را به گونه دلخواهش ادامه دهد از اینرو فورا با سجود و رکوع کوتاهی نماز خود را به پایان رسانید و عمار را بیدار کرد .

منظره رقّت بار عباد ، عمار را سخت منقلب کرد و با لحن اعتراض گفت : چرا در آغاز کار مرا بیدار نکردی؟

نگهبان زخمی در پاسخ وی گفت : من در حال مناجات با پروردگار خود بودم و سوره ای از قرآن را می خواندم که ناگهان تیر اول اصابت کرد ، لذت مناجات و شیرینی توجه به مبدأ مانع از آن شد که نماز خود را قطع کنم . اگر نبود که پیامبر حفاظت این نقطه را برعهده من گذارده بود هر گز نماز و سوره ای را که می خواندم قطع نمی کردم و جان خود را در طریق مناجات با خدا از دست می دادم پیش از آنکه آهنگ بریدن نماز کنم...

۱:سیره این هشام ج۲ /۲۰۸-۲۰۹

۲:فروغ ابدیت-جعفرسبحانی ج۲ /۱۰۶-۱۰۷

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۱ ، ۰۶:۳۶
محمد ابراهیم باغبان

میرزای قمی نویسنده کتاب «قوانین الاصول» می‌گوید:سیدبحرالعلوم درآغوش و سینه امام زمان

 

من با علامه بحر‌العلوم با هم در درس استاد وحید بهبهانی شرکت می‌کردیم و در مباحثاتی که من با ایشان داشتم اغلب من تقریر کرده و درس را توضیح می‌دادم تا اینکه من به ایران آمدم و سید بحر‌العلوم در نجف ماند.

بعدها وقتی شهرت علمی سید‌بحرالعلوم به من رسید تعجب می‌کردم که این نباید تا این حد از حیث علمی قوی شده باشد تا اینکه من برای زیارت عتبات عالیات وارد نجف اشرف شده و سید را ملاقات کردم، با اینکه میرزای قمی، خود از بزرگان به شمار می‌رفت، می‌گوید: من دیدم سید ‌بحر‌العلوم همانند دریای مواج و عمیقی از دانش‌هاست سپس از او پرسیدم: ما در یک درجه‌ای از علم بودیم لذا شما در این حد نبودی و چطور شد که به این معارف دست یافتی؟ سید رو به من کرد و گفت: میرزا این از اسرار است اما من آن را به تو می‌گویم به شرطی که تا زنده هستم به کسی نگویی!

علامه بحر‌العلوم ادامه داد: چگونه این طور نباشم در حالی که آقایم حجت‌بن ‌الحسن(ع) شبی مرا در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند!

 

پاپستیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سید مهدی بحرالعلوم از علمای نادر شیعه به حساب می آید و خواندن اندکی از او لازم است

در صورت تمایل برای دانستن بیشتر از این عالم بزرگوار دیدن این مصاحبه هم بد نیست

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۱ ، ۲۰:۰۸
محمد ابراهیم باغبان

غریب زمین ، شهیر آسمان

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۴۰
محمد ابراهیم باغبان

سی ام دی ماه ، سالروز شهادت معلم شهید ، جعفر بلاغی است ؛ شهید مشهور منطقه ششده و قره بلاغ شهرستان فسا و ملقت به شهید بهشتی قره بلاغ ؛ گوشه از خاطرات ، وصایا و زندگی نامه آن شهید والامقام را با هم مرور می کنیم...

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۰ ، ۱۵:۴۵
محمد ابراهیم باغبان
چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۴:۰۸ ب.ظ

شاید خبری… خاطره ای از مادر شهید

چندین سال پیش که طرح سرشماری نفوس و مسکن بود، یکی از دوستان می‌گفت رفته در یه خونه‌ایی.
یه پیرزنه در رو باز کرده.
وقتی پرسیده بود تعداد جمعیت خانوار؟
پیرزنه سرش رو انداخته بود پایین و گفته بود: میشه خونه‌ی ما باشه برای فردا؟
گفته بود: چرا؟

یه خورده صبر کرده و جواب داده:
آخه الان دقیق نمی‌دونم.
شاید فردا از پسرم خبری بشه…

 

 

 

به نقل از تارنمای بچه های قلم

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۰ ، ۱۶:۰۸
محمد ابراهیم باغبان