چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۴:۰۸ ب.ظ
شاید خبری… خاطره ای از مادر شهید
چندین سال پیش که طرح سرشماری نفوس و مسکن بود، یکی از دوستان میگفت رفته در یه خونهایی.
یه پیرزنه در رو باز کرده.
وقتی پرسیده بود تعداد جمعیت خانوار؟
پیرزنه سرش رو انداخته بود پایین و گفته بود: میشه خونهی ما باشه برای فردا؟
گفته بود: چرا؟
یه خورده صبر کرده و جواب داده:
آخه الان دقیق نمیدونم.
شاید فردا از پسرم خبری بشه…
به نقل از تارنمای بچه های قلم
۹۰/۰۸/۰۴
امشب همینکه اومدم برات نظر بگذارم شبکه مستند مجموعه روایت فتح قسمت "اشلو"(شهید جاویدی) رو پخش کرد. خلاصه یادتون حسابی زنده شد...
فرصت گذران است و ما اگر خواب نباشیم مشغول به مناظر اطرافیم و در هرصورت غافل از مبدا و مقصد.
هر سال به لانه ای و خانه ای شدیم اما آن مکان شرافتی از ما نیافت که هیچ...
یاد شما بچه های باصفای فسا که خود صاحب سبکید در مروت و مردانگی همیشه قرین خاطر حقیر است.
چشم امید به دعای شما دوستان آسمانیم دارم