يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۱۲ ق.ظ
شعر : دو گوش و یک زبان
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
دادنـد دو گــوش و یـــک زبـان از آغــاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
دادنـد دو گــوش و یـــک زبـان از آغــاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
چندین سال پیش که طرح سرشماری نفوس و مسکن بود، یکی از دوستان میگفت رفته در یه خونهایی.
یه پیرزنه در رو باز کرده.
وقتی پرسیده بود تعداد جمعیت خانوار؟
پیرزنه سرش رو انداخته بود پایین و گفته بود: میشه خونهی ما باشه برای فردا؟
گفته بود: چرا؟
یه خورده صبر کرده و جواب داده:
آخه الان دقیق نمیدونم.
شاید فردا از پسرم خبری بشه…
به نقل از تارنمای بچه های قلم