دنیای به این بزرگی ؛ یک کوچه آنطرف تر... / سرکشی از مرکز نگهداری معلولین+عکس
گذراندن ساعتی در مرکز نگهداری از معلولین ذهنی و حرکتی و نشستن و غذا کردن در دهان آنها یعنی فهم اینکه خود را در دنیای کوچکی اسیر کرده ایم
به کوچکی روزمرگی ها
به کوچکی بازی روزگار
به حقیری مشکلات پیش پا افتاد
در حصار مشکلاتی که بسیار کوچکتر از این دنیای بزرگ است ؛ موانع خودساخته ای که فکر می کنیم رد شدنی نیست اما وقتی پای در دنیای بزرگ معلولین می گذاریم می بینیم داریم با خودمان بازی می کنیم ؛ با این مشکلات پیش پا افتاده...
اصلا گرفتاری های دنیای حقیر خودمان می شود چاشنی زندگی ؛ حال مان را همین چاشنی ها خوشمزه و هیجانی می کند
باید گاهی از این لاک خودبافته خارج شویم ؛ سر از پیله در آوریم و پر بکشیم و پا به دنیای واقعی بگذاریم ؛ به دنیای بزرگ تر ؛ یا به دنیای بزرگتر ها ؛ بزرگانی از جنس پرستاران بی توقع مرکز نگهداری معلولین که حتی لحظه ای از کار آنها در تصورمان هم نمی گنجد چه رسد به گنجاندنش در ساعتی از زندگی
باید بازی های زندگی را خیلی جدی نگیریم و زود خود را نبازیم ؛ دنیا بازی های جدی تری دارد که ما را به میدانش راه نداده است ؛ شاید ما برای آن بازی ها بزرگ نشدیم ؛ در حد همین بازی های کوچکتریم ؛ خود را در بازی های ناچیز نبازیم...
پ ن یک : گاهی بهشان سر بزنیم و شادشان کنیم ؛ زندگی خودمان هم شاد و شاکرانه می شود و بیشتر رنگ خدا میگیرد ؛ یا بهشان کمک کنیم ، کمک مالی به مراکز نگهداری معلولین
پ ن دو : متشکرم از برادر گلم حاج آقای جعفری که بانی کارهای قشنگ میشن
پ ن سه : تشکر از همه کسانی که همراهی کردند و کمک دادند ؛ خصوصا گروه سیاه بازی
پ ن چهار : بعد از اینجا خصوصی تر و به همراه دوستان روحانی سری به مرکز نگهداری بچه های بی سرپرست و بدسرپرست زدیم ؛ حال آنها ناگفتنی تر است ؛ خیلی ناگفتنی تر ؛ بچه های معلول و بی سرپرست هر دو سایه سرپرست بالای سرشان نیست ؛ با این تفاوت که آنها این را نمی فهمند و اینها چرا...
پ ن پنج : این عکس ها را برای ریا و نشان دادن گذاشتم ؛ نشان دادن به خودم و دیگران ؛ که یادمان نرود چکاره ایم...
#الحمد_لله_علی_کلّ_حال
#مرکز_نگهداری_معلولین_ذهنی_و_حرکتی_امیرالمومنین_فسا
#مرکز_نگهداری_کودکان_بی_سرپرست_و_بدسرپرست
#معلول
#معلول_ذهنی
#معلول_حرکتی
#شهرستان_فسا