سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان

#شهرستان_فسا

💢 آشیخ مصطفی 💢

🔰 پدرم می گفت :

مسجدالنبی زمانی فقط زمینی بود و چند دیوار بدون سقف ؛ آشیخ مصطفی ما را صدا کرد که میخواهیم جماعت براه بیاندازیم و مسجد را رونق دهیم . با خودش دوسه نفری شدیم . هرچه به ما اصرار کرد که یکی اذان نماز بگوید قبول نکردیم . او اذان نماز را گفت و جماعت را به راه انداخت . حالا سالیان درازی است که مسجدالنبی جماعتش به راه هست و خانه خداست...

🔰 پدرم می گفت :

قبل از انقلاب با چندین استاد بناء و کارگر مشغول مرمت و بازسازی امامزاده اسماعیل بودیم . راه دور بود و وسیله کمتر پیدا می شد . یکی دو هفته آنجا می ماندیم و آخر هفته ها به شهر و خانواده سری می زدیم . آشیخ مصطفی مسئولیت امامزاده را هم به عهده گرفته بود . او هر روز برای مان غذا می آورد و به ما سر می زد ؛ به امامزاده...

🔰 ما کودکی بیش نبودیم که آشیخ مصطفی پا به سن گذاشته بود . تصویر کودکانه ما از او شیخی بود که در پس برف پیری و لب همیشه خندانش خستگی و ریا و دنیا نبود ؛ اما خدا و جهاد و خدمت چرا . او خانه خدا آباد می کرد و خدا در دل او خانه می کرد . او دل مردم را شاد می کرد و خدا چهره او را شاد تر . چهره او علم را فریاد نمی زد ؛ عمل به علم را یاد می داد .

🔰 اصلا همه به او می گفتند آشیخ مصطفی ؛ اسمش پس و پیشی نداشت ؛ عین خودش بی آلایش ؛ چون برای مردم آشیخ مصطفی بود . او اگرچه خاکی بود و گمنام زمین ؛ اما شهره آسمان بود ؛ چهره اش رنگ سپیدی صبح را داشت .

🔰 کمتر کسی می تواند او باشد . رنگ و بوی او با خیلی از مساجد و بقاع شهر گره خورده است . کجاست که نامی از او را در تاریخش نداشته باشد . حالا سالیان ِ دراز  ِ نمازهای ِ صبح او در مسجدالرضا خاطره شده است . این مائیم که باید به فرزندانمان بگوئیم به او بگویند آشیخ مصطفی . این مائیم که باید مشاهیرمان را به خاک نسپاریم .

راه او گرچه برای هم سلکانش سخت است اما امید به رهرو داریم ، ان شاءالله

#روحش_شاد
#همنشین_اولیاء
#حجت_الاسلام_و_المسلمین_حاج_شیخ_مصطفی_جمالزاده
#شیخ_مساجد
#روحانی_با_خدا
#انقلابی
#جهادی
#مردمی
#آتش_به_اختیار

«وادی | محمدابراهیم باغبان»

🆔@MEBAGHBAN