سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ب.ظ
خانمی که توانست با حفظ حجاب ، در خانه فقیرانه اش حضرت ولی عصر ( عج ) را میزبانی کند
آدمی اگر در فراز و فرود زندگی اش تنها از بال محبّت و دوست داشتن ذات ربوبی و اولیاء خاصّش کمک بگیرد نمی تواند پرچم کمال بندگی را بر قلّه رفیع ایمان برافراشته کند ؛
همچنانکه اگر بخواهد تنها با کلید زبان و مدح و ندبه ، و یا چند صباحی حضور در بستان های یاد و ذکر معنوی و زیارت های خالصانه ، خانه تقوی را فتح باب کند چندان توفیقی نخواهد یافت ؛
باید که این تکاپوها را با زره سنگین و پولادین عمل در مسیر تعالی قرار دهد تا تلاشش کامل و قلّه رفیع بندگی و آزادگی فتح الفتوح شود ، در تقیّد و تعبّد است که شیرینی وصال و تقرّب حاصل می شود ، خدا می خواهد که بندگانش را در عرصه عمل ، سرفراز از امتحانات و ابتلائات مشاهده کند ، آنجا است که باید خودشان را ثابت کنند ، جائی که اهل بیت هم محبّت و ارادت ما را محک می زنند ، همچون خدای خود ؛
ابا صلت خراسانی می گوید از امام رئوف ، علی ابن موسی الرضا ( ع ) از ایمان پرسیدم ، حضرتش فرمودند : ایمان با قلب گره خورده است و با زبان تکرار می شود و با جوارح عمل می شود ؛ ایمان چیزی نیست جز همین (1)
مرحوم آیةالله سید محمدباقر مجتهد سیستانی ، پدر آیةالله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان عجل الله فرجه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند .
ایشان فرموده : در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید . حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم . خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید . در زدم . وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند : چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟! مثل این باشید ( اشاره به آن جنازه کردند ) تا من به دنبال شما بیایم . بعد فرمودند : این بانوئی هست که در دوره بی حجابی ( دوران رضا شاه پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند...(2)
1: عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا عَنِ الْإِیمَانِ؟ فَقَالَ:
الْإِیمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، لَا یَکُونُ الْإِیمَانُ إِلَّا هَکَذَا.عیون الاخبار/227
2: کتاب کشکول منبر حاج شیخ رضا استادی ص 416
باید که این تکاپوها را با زره سنگین و پولادین عمل در مسیر تعالی قرار دهد تا تلاشش کامل و قلّه رفیع بندگی و آزادگی فتح الفتوح شود ، در تقیّد و تعبّد است که شیرینی وصال و تقرّب حاصل می شود ، خدا می خواهد که بندگانش را در عرصه عمل ، سرفراز از امتحانات و ابتلائات مشاهده کند ، آنجا است که باید خودشان را ثابت کنند ، جائی که اهل بیت هم محبّت و ارادت ما را محک می زنند ، همچون خدای خود ؛
ابا صلت خراسانی می گوید از امام رئوف ، علی ابن موسی الرضا ( ع ) از ایمان پرسیدم ، حضرتش فرمودند : ایمان با قلب گره خورده است و با زبان تکرار می شود و با جوارح عمل می شود ؛ ایمان چیزی نیست جز همین (1)
مرحوم آیةالله سید محمدباقر مجتهد سیستانی ، پدر آیةالله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان عجل الله فرجه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند .
ایشان فرموده : در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید . حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم . خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید . در زدم . وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند : چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟! مثل این باشید ( اشاره به آن جنازه کردند ) تا من به دنبال شما بیایم . بعد فرمودند : این بانوئی هست که در دوره بی حجابی ( دوران رضا شاه پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند...(2)
1: عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا عَنِ الْإِیمَانِ؟ فَقَالَ:
الْإِیمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، لَا یَکُونُ الْإِیمَانُ إِلَّا هَکَذَا.عیون الاخبار/227
2: کتاب کشکول منبر حاج شیخ رضا استادی ص 416