انتظار فرج ، خود فرج است / نکته زیبای امام رضا در باب انتظار فرج
السَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیَّةَالله
آنچه که بیشتر به ذهن ما آشنا می آید و آنرا بیشتر شنیده ایم این است که با حاصل شدن فرج و گشایش در امر ظهور حضرت صاحب و با قیام و حکومت عادلانه و جهانی حضرت همه امور سر و سامان پیدا می کند و گشایش و فرج و برکت و خیر در همه جا سرازیر میشود در حالی که همه اش این نیست بلکه حتی در خود امر انتظار هم برکات و فرج و گشایش وجود دارد ،
این روایت زیبا از امام رئوف را ببینید که می فرمایند :
«عَن مُحَمَّدِ بنِ الفُضَیل عَنْ أبی الحَسَن الرِّضا ع قال سَأَلتُهُ عَن شَیءٍ فی الفَرَجِ، فقال: أَ وَ
لَیْسَ تَعلَمُ أَنَّ انتظارَ الفرجِ مِن الفرجِ- إنَّ الله یُقُولُ: «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ»
از محمد بن فضیل و ایشان هم از أباالحسن امام رضا (ع)نقل می کند که از ایشان در مورد امری از فرج سوال کردم حضرت گفت آیا نمی دانی که همانا انتظار فرج هم از فرج و گشایش در امور است؟
همانا خداوند در قرآن می فرماید: پس منتظر باشید ، همانا من هم همراه شما از منتظرین هستم...»
علاوه بر اینکه خداوند با ظهور حضرت خیلی از برکاتی که زمین آنرا به خود ندیده است بر مردم و مؤمنین نازل می فرماید و در همه امور گشایش و فراخ قرار می دهد بلکه نفس انتظار هم برای شخص منتظر برکات فراوانی به همراه دارد و باعث برطرف شدن خیلی از مشکلات اخروی و دنیوی او خواهد شد و در تربیت دینی و معنوی خیلی مؤثر می تواند باشد و خود امید داشتن و دچار یأس نشدن چقدر اثرات روانی مناسبی به همراه دارد.
چقدر زیباست : اگر شما درانتظار برطرف شدن مشکلات به دست مصلح جهانی باشید همین انتظار مصلح هم خودش مشکلات و موانعی را برطرف می کند چه رسد به زمانی که حکومت جهانی مصلح برقرار شود و آنوقت دیگر چگونه خواهد بود؟؟!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخنانی زیبا از نائب امام زمان :
در قضیه ى ولادت آن بزرگوار و اعتقادى که به این حقیقت است، اگر انسان در دو ناحیه و در دو جهت جستجو کند، آثار عظیمى را مشاهده مى کند:
اوّل، از جهت معنوى و روحى و تقرب الى الله و جهات تکامل فردى انسان است. کسى که اعتقاد به این مسئله دارد، چون با مرکز تفضّلات الهى و نقطه ى اصلى و کانون اشعاعِ رحمت حق، رابطه اى روحى برقرار مى کند، توفیق بیشترى براى برخوردارى از وسایل عروج روحى و تقرب إلى اللّه دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسّلات معنوى خود، این بزرگوار را مورد توجّه و نظر دائمى قرار مى دهند و به آن حضرت توسّل مى جویند و توجّه مى کنند. نفسْ پیوند قلبى و تذکّر و توجّه روحى به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالى، انسان را عروج و رشد مى دهد و وسیله ى پیشرفت انسان را- روحاً و معناً- فراهم مى کند.
این، یک میدان وسیع است. هرکس که در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره ى خودش را خواهد برد. البته، توجّه به کانون نور، باید توجّه حقیقى باشد. لقلقه ى زبان در این زمینه، تأثیر چندانى ندارد. اگر انسان، روحاً متوجّه و متوسّل شد و معرفت کافى براى خود به وجود آورد، بهره ى خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردى و تکامل شخصى و معنوى است.
جهت و وجهه ى دوم عبارت است از میدان زندگى اجتماعى و عمومى و آنچه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در این زمینه، اعتقاد به قضیه ى مهدى و موضوع ظهور و فَرَج و انتظار، گنجینه ى عظیمى است که ملتها مى توانند از آن بهره هاى فراوانى ببرند. شما کشتى اى را در یک دریاى توفانى فرض کنید! اگر کسانى که در این کشتى هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلى وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکى داشته باشند، چه کار مى کنند؟ آیا هیچ تصوّر مى شود که اینها براى آنکه حرکت کنند و کشتى را پیش ببرند، تلاشى بکنند؟ نه؛ چون به نظر خودشان، مرگشان حتمى است. وقتى انسان مرگش حتمى است، دیگر چه حرکت و تلاشى باید بکند؟ امید و افقى وجود ندارد.
یکى از کارهایى که مى توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه ى کوچک، هرکس به کار خودش سرگرم شود. آن کسى که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آنکه اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آنکه ...
یکى از کارهایى که مى توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه ى کوچک، هرکس به کار خودش سرگرم شود. آن کسى که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آنکه اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آنکه چند ساعتى بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانى که در همین کشتى هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکى شان ساحلى وجود دارد. اینکه آن ساحل دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن برسند، معلوم نیست؛ اما قطعاً ساحلى که در دسترس آنهاست، وجود دارد. این افراد چه کار مى کنند؟ تلاش مى کنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده شود، از آن یک ساعت براى حرکت و تلاش صحیح و جهت جهتدار، استفاده خواهند برد و فکرشان را روى هم خواهند ریخت و تلاششان را یکى خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند.
امید، چنین نقشى دارد. همین قدر که امیدى در دل انسان به وجود آمد، مرگ بالهاى خود را جمع مى کند و کنار مى رود. امید موجب مى شود انسان تلاش و حرکت کند، پیش ببرد، مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتى در زیر سلطه ى ظالمانه ى قدرت مسلّطى قرار دارد و هیچ امیدى هم ندارد. این ملت مجبور است تسلیم شود. اگر تسلیم نشد، کارهاى کور و بى جهتى انجام مى دهد. اما اگر این ملت و جماعت، امیدى در دلشان باشد و بدانند که عاقبتِ خوبى حتماً وجود دارد، چه مى کنند؟ طبیعى است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعى در راه مبارزه وجود داشته باشد، آن را برطرف خواهند کرد.
بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعى، مثل همان سرنشینان یک کشتى توفان زده، همیشه گرفتار مشکلاتى از سوى قدرتمندان و ستمگران و قوى دستان و مسلّطین بر امور انسانهاى مظلوم بوده است. امید، موجب مى شود که انسان به مبارزه بپردازد و راه را باز کند و پیش برود. وقتى به شما مى گویند انتظار بکشید، یعنى این وضعیتى که امروز رنجتان مى دهد و دلتان را به درد مى آورد، ابدى نیست و تمام خواهد شد. ببینید چقدر انسانْ حیات و نشاط پیدا مى کند! این، نقش اعتقاد به امام زمان صلوات الله علیه و أرواحنا فداه است. این، نقش اعتقاد به مهدى موعود است. این عقیده است که شیعه را تا امروز، از آن همه پیچ وخم هاى عجیب و غریبى که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمد اللّه پرچم عزّت و سربلندى اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شیعه ى ایران است. هرجا که چنین اعتقادى باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد.
به همین خاطر، یکى از اساسی ترین کارهاى استعمار و استکبار و ایادى آن، این بوده است که عقیده ى امید و مبارزه را در دل مردم از بین ببرند. بارها خواسته اند این چراغ را خاموش کنند؛ ولى نتوانسته اند. ما مى دانیم که استعمار و استکبار، چه تلاشى را در این جهت- نه فقط در ایران؛ بلکه در سطح دنیاى اسلام- انجام داده است تا این چراغ را خاموش کند. در گزارش بسیار مهمّى که مربوط به سالها قبل است و جدید نیست، تلاش گروههاى تبلیغى مسیحیّت که از اروپا به سمت شمال آفریقا اعزام مى شدند تا جاده ى استعمار را در آنجا صاف کنند، نشان داده شده بود. یکى از غصّه هاى دینداران دنیا این است که قدرتمندانِ مسلّط بر کشورهاى مسیحى، تبلیغ على الظّاهرِ دین مسیح در سطح دنیا را وسیله اى براى پیش بردن ماشین استعمار قرار دادند و اینها جاده صاف کن استعمار شدند. گروههاى تبلیغى و به اصطلاح تبشیرى را به عنوان تبلیغ مسیحیّت- که ظاهرش تبلیغ مسیحیّت بود؛ اما باطنِ قضیه این بود که راه را باز کنند تا استعمارگران اروپایى از کشورهاى مختلف اروپاى آن روز، وارد کشورهاى اسلامى شوند و قدرت سیاسى را قبضه کنند- به اطراف دنیا فرستادند و متأسفانه در بسیارى از جاها هم موفّق شدند.
این گزارش، مربوط به گروههاى تبلیغى در شمال آفریقاست. گزارشگر مى نویسد: «یکى از مشکلات ما در سرِ راه تبلیغ مسیحیّت و پیشرفت استعمار در شمال آفریقا و منطقه ى تونس و مغرب این است که این مردم اعتقاد دارند که مهدى موعود خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد کرد». گزارشگر، این را در گزارش رسمى خود مى نویسد و براى هیئتى که مسئول رسیدگى به این کارهاست، مى فرستد. بنابراین، نفس اعتقاد به مهدى موعود، باعث ایجاد مشکل براى استکبار و استعمار شده بود؛ در حالى که اعتقادى که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنى و وضوح اعتقادى که ما امروز در اینجا داریم نیست؛ بلکه بیشتر ابهامات و کلّى گویى وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیّات. درعین حال، استعمارگران از این امید ترسیدند.
در همین کشور خود ما، یکى از بزرگان علما و روحانیون محترمى که امروز بحمد اللّه در میان ما هستند و برکات وجود ایشان بازهم شامل حال مردم مى شود، براى من نقل مى کردند که در اوایل روى کار آمدنِ رژیم منحوس و فاسد و وابسته ى پهلوى، آن کودتاگرِ بى سوادِ فاقدِ هرگونه معرفت و معنویّت ، یکى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید این قضیه ى امام زمان چیست که چنین مشکلاتى براى ما درست کرده است؟! آن آخوند هم برطبق دل و میل او، جوابى مى گوید و آن قلدر هم مأموریت مى دهد که بروید مسئله را حل و تمام کنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید! او مى گوید: این کار آسان نیست و خیلى مشکلات دارد و باید کمک کمکم و با مقدّمات شروع کنیم. البته آن مقدّمات به فضل پروردگار و با هشیارى علماى ربّانى و آگاهان این کشور، در آن دوران ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى کنند. در کشور ما، یک کودتاچى غاصب، از طرف دستگاههاى قدرت استعمارى مأموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دودستى تحویل دشمن دهد و براى آنکه بتواند بر این مردم مسلّط شود، یکى از مقدّمات لازمش این بود که عقیده به مهدى موعود را از ذهن مردم پاک کند.
عقیده به امام زمان، نمى گذارد مردم تسلیم شوند؛ به شرطى که این عقیده را درست بفهمند. وقتى که این عقیده به طور حقیقى در دلها جا بگیرد، حضور امامِ غایب در میان مردم حس مى شود. امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجأ همه ى خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده، اما حضور دارد. مگر مى شود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش حس مى کند. آن مردمى که مى نشینند، راز و نیاز مى کنند؛ دعاى ندبه را با توجّه مى خوانند و زیارت آل یاسین را زمزمه مى کنند و مى نالند، مى فهمند چه مى گویند. آنها حضور این بزرگوار؛ را حس مى کنند؛ و لو هنوز ظاهر نشده و غایب است. غیبت او، به احساس حضورش ضررى نمى زند. ظهور نکرده است؛ اما هم در دلها و هم در متن زندگى ملت حضور دارد. مگر مى شود حضور نداشته باشد؟
سال1374بیانات در جمع اقشار مختلف مردم در روز میلاد پربرکت حضرت ولى عصر(عجل الله تعالى فرجه)
به خدا خیلی عقبیم!
مهدی صاحب الزمان (عج) را کاملا فرامش کردیم.
فقط اسما بچه شیعه و منتظر هسیتیم.
یا الله خودت مدد کن.
دل و یاد خدا الحمدلله / سرو شور دعا، الحمدلله
پس از عمری رفاقت با بدی ها / من و یاد خدا، الحمدلله
ادامش داخل وب هست.