سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ MEBAGHBAN . IR ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ MEBAGHBAN . IR ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سایت شخصی محمّد ابراهیم باغبان
خوش آمدید
اینستاگرام :
https://www.instagram.com/MEBAGHBAN
آخرین نظرات

۲ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۲۲ ب.ظ

هم حفاظت تشریفاتی ؛ هم جایگاه تشریفاتی

چند روز پیش علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت :

در کشور هیچ تهدید امنیتی متوجه هیچ مسئولی نیست. من مسئول امنیت کشور هستم. این که منافقین ترور می کردند مربوط به دهه 60 است و دیگر نمی توانند ترور کنند. ضمن این که ما دستگاه های امنیتی قوی داریم، برای چه می ترسیم؟ بساط حفاظت شخصیت ها را باید جمع کنیم، ما حفاظت شخصیت ها نداریم، تشریفات و پرستیژ شخصیت ها داریم. من مسجد می‌روم، پارک می روم، کوه می روم، تنها و با مترو می روم و هیچ مشکلی هم ندارم...

گرچه این سخنان مورد تأیید و تأکید برخی از دلسوزان نظام قرار گرفته اما مرور خسارات فاصله گیری برخی از مسئولین از مردم و تشریفات نابجا باعث می شود که گوینده این حرف را بارها تحسین کنیم .

غیر از حفاظت های تشریفاتی ، جایگاه های تشریفاتی جلسات عمومی نیز باید مورد بازنگری قرار گیرد .

چه معنا دارد که در یک مراسم عمومی ، مسئولین بدون دلیلی همچون کسالت یا کهولت سن ، در جایگاهی بهتر قرار گیرند .

این حرکت به گونه ای در حال تبدیل شدن به یک عادت اشتباه است که حتی در کوچکترین شهرها نیز ، مسئولین بر خلاف سائر حضار باید بر روی صندلی و در جایگاه ویژه قرار بگیرند .

مسئولین نظام اسلامی خادم مردم ، در میان مردم و برای مردم اند نه تافته ای جدا افتاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۲۰:۲۲
محمد ابراهیم باغبان

1 - شُرَیح قاضی جزو بنی‌امیّه نبود! کسی بود که میفهمید حق با کیست. میفهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیله‌ی او اطراف قصر عبیدالله زیاد را به کنترل خود درآوردند.

ابن زیاد ترسید. آنها میگفتند: شما هانی را کشته‌اید. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: برو ببین اگر هانی زنده است، به مردمش خبر بده. شریح دید هانی بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانی به شریح افتاد، فریاد برآورد: ای مسلمانان! این چه وضعی است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمیآیند مرا از این‌جا نجات دهند؟! مگر مرده‌اند؟! شریح قاضی گفت: میخواستم حرفهای هانی را به کسانی که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیدالله آن‌جا حضور داشت و جرأت نکردم!

جرأت نکردم یعنی چه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۵
محمد ابراهیم باغبان