آقای ظریف ؛ فکر می کنید مردم چقدر می فهمند؟
اما قبل از بیان تحلیل کوتاهی از یکی از جملات فیس بوکی دکتر ظریف باید نکته ای را به عنوان مقدمه مرور کرد .
یکی از جنبه های شباهت و نزدیکی وزیر امور خارجه دولت اعتدال و رئیس دولت مزبور در این است که هر دو آنها قسمت عمده ای از عمر اجرائی خود را - با اندکی تفاوت - در دنیای سیاست خارجی و مسائل دیپلماتیک گذارنده اند که سال های حضور دکتر ظریف در نیویورک و شهرت آقای روحانی به دو لقب شیخ دیپلمات و شیخ محافظه کار مؤیّد این مطلب می باشد .
حال اگر از این جنبه نگاهی اجمالی به عمر کوتاه دولت یازدهم بیندازیم مشاهده می کنیم که در اندکی از موارد این دو رکن اصلی دولت ، بطور ناخواسته ای – إن شاءالله – همچون فرهنگ سیاسی رایج در دنیا عمل کرده و از تعریف اسلامی سیاست دور شده اند . تعریف سیاست رایج در دنیا را باید از زبان بنیانگذار یکی از حکومت های دست نشانده منطقه شنید که در وصیّت به فرزند خود می گوید : سیاست آن است که چیزی را بگوئی که انجام نمی دهی و چیزی را انجام دهی که نمی گوئی . یعنی باید از صداقت و راستگوئی فاصله گرفته و به نفاق و دوروئی نزدیک شد .
ناگفته نماند که تأکید بر سیاست اسلامی با اذعان بر این است که مسئولین لزومی ندارد که هر راستی را بگویند که تبعات امنیتی و اجتماعی داشته باشد اما گفتن حرفی و خلاف آن عمل کردن صادقانه نیست.

حال باید دید در چه موارد اندکی رئیس دولت راستگویان و وزیر امور خارجه ناخواسته دچار تضاد گفتار و رفتار شده اند :
از همان روزهای اول دولت یازدهم ، بیشتر از تأکیدات و تصریحات خود شیخ محافظه کار ، وزیر امور خارجه دولت تأکید کردند که در امور سیاسی و دیپلماسی ما حتما بر اساس منویات و نظرات مقام معظم رهبری عمل خواهیم کرد ، اما در قضیه مذاکره با امریکا که به اندازه عمر انقلاب با عزّت و غیرت اسلامی و ایرانیِ مردم گره خورده بود و چنین مذاکره ای یک بت شکنی محسوب می شد مشاهده کردیم که بر اساس برداشت های شخصی خود از نظرات مقام معظم رهبری – البته با حسن ظن به این آقایان – دست به چنین کاری زدند که مخالفت شخص ایشان را در پی داشت . اما سوال این است که اگر کسی مدعی پیروی از ولی فقیه شده باشد آیا نیاز نیست که در چنین مسئله مهمی بطور مستقیم و با صراحت ، نظر ایشان را در مورد این مسئله به صورت مشخص جویا شوند و بعد وارد عمل شوند؟!
یا اگر بخواهیم مورد دیگری را در تضاد رفتاری و گفتاری آقای روحانی اشاره کنیم می توان کلید ایشان را مثال زد که نه تنها این کلید ، داس معنا نشد بلکه با آن بولدوزری را روشن کردند که به خاطر شدت تحرّک کمی و کیفی این بولدوزر ، کلید آن از جایش خارج و گم گشته و دیگر بعید است که کسی را یارای آن باشد که جلوی چنین قلع و قمعی را بتواند بگیرد و بولدوزر را خاموش کند .
همچانکه در مورد تحرّکات دیپلماسی آقای ظریف و برنامه ارائه شده شان در مورد نشست 1+5 در ژنو می توان چنین رفتاری را جستجو کرد که به خاطر اطاله کلام به اشاره ای به آن بسنده می کنیم.
یادآوری دوباره این نکته خالی از لطف نیست که موراد این عدم تطابق کلام و رفتار ناخواسته ، اندک می باشد و چندان فراگیر نیست.
اما در رابطه با جلسه آقای ظریف با کمسیون امنیت ملی مجلس ، پس از آنکه عده ای از نماینده های حاضر در جلسه بیان کردند که آقای ظریف مکالمه تلفنی اوباما با آقای روحانی و همچنین طولانی شدن صحبت خودشان با جان کری را از مصادیق نابجا بودن سفر نیویورک دانسته اند و سخنگوی این کمسیون مدعی شد که جلسه ما محرمانه نبوده است آقای ظریف با یک حرف کلی بیان کردند که آنچه نماینده ها بیان کرده اند با صحبت های طولانی ما در آن جلسه مطابقت ندارد و سخنگوی وزارت امور خارجه هم این جمله منتسب به بنده را تکذیب کرده است .
جدای از تأکید و تلاش آقای ظریف برای تکذیب این جمله که تعجب برانگیز هم هست و در جای خودش باید مورد بررسی قرار گیرد در نوشته های فیس بوکی شان دربیان علت اینکه اصلا مشخص کردن مصادیق کارهای نابجای سفر نیویورک کار درستی نیست بیان کرده اند که :
جالب آنجاست که کسانی که ادعای ولایتمداری دارند جلوتر از رهبری حرکت می کنند و هیچ از خود نمی پرسند که اگر ایشان مصلحت می دیدند خودشان مصادیق را روشن می فرمودند .که در همین رابطه نکاتی را باید متذکر شد :
1 : اگر فرض را بر این بگیریم که برداشت آقای ظریف از صحبت های مقام معظم رهبری صحیح باشد و ایشان قصد بیان مصادیق را نداشته اند باید در این صورت بخاطر کلی گوئی ایشان اکثر تحرکات و تلاش های هیئت ایرانی را مورد تردید قرار داد که نکند هیئت ایرانی در این دیدارها و مذاکرات روش و منش جدیدی را در پیش گرفته اند که نابجا بوده است ؛ درحالیکه چنین کلی گوئی دور از شأن حضرت ایشان می باشد که باعث شوند بیشتر دستاوردهای این سفر در مظانّ تردید و نابجا بودن قرار بگیرد.
2 : اما بر خلاف برداشت غیر منطقی دکتر ظریف صحبت مقام معظم رهبری کاملا روشن است و جای تردید باقی نمی گذارد . وقتی ایشان بلافاصله بعد از تعبیر نابجا ، صحبت را به سمت امریکا می برند و علت های بدبینی ما نسبت به آن دولت جنایتکار را بیان کرده و امریکا را از شأنیت مذاکره کردن ساقط می کنند کاملا روشن است که ایشان علاوه بر مذاکره تلفنی ، بنابر ظاهر کلامشان اصل و تمام مذاکره دو وزیر خارجه را هم – و نه فقط طولانی شدن آن را – نابجا می دانند و حداقل این دو مورد را یقینا مورد نظر داشته اند .
علاوه بر اینکه فقط مذاکره با امریکا - چه در سطح وزرای خارجه و چه در سطح رؤسای جمهور - از حرکات جدید این 34 سال انقلاب بوده و مابقی دیدارها طی این سالها معمول بوده و هیچ گاه مورد اعتراض امام و مقام معظم رهبری قرار نگرفته است .

3 : جای تعجب دارد که چطور آقای ظریف حاضر می شوند که چنین برداشت و تفسیر به رأی اشتباهی را به مرد م ارائه دهند و توقع دارند که مردم هم بپذیرند ؛ البته چنین اشتباهات و سهو قلم هائی از یادداشت های روزانه و عجولانه فیس بوکی بعید نیست. علاوه بر این که تعجب ما از این صحبت آقای ظریف باید کم شود وقتی که می بینیم ایشان در مصاحبه با شبکه ای بی سی امریکا برای تأیید هولوکاست ، صراحت مقام معظم رهبری در افسانه بودن هولوکاست را اشتباه ترجمه ای قلمداد می کنند.
البته ناگفته نماند که وقتی از صحبت های شخصی که حیّ و حاضر هستند در حضور مبارکشان چنین تفسیر هائی را برای صحبت های روشن ایشان بیان می کنند نباید توقع داشته باشیم که رئیس واقعی دولت یازدهم ، جناب هاشمی رفسنجانی حرف های امام عزیز را به میل خود تفسیر نکنند و شعار های مرگ بر امریکا و مرگ بر ضد ولایت فقیه را نفی نکنند.
با تشکر از رجانیوز به خاطر انتشار مطلب
مطالب مرتبط :