این را می گویند ولایت پذیری
آیةالله بهاءالدینی و اطاعت از ولی فقیه
از برکاتی که خداوند بواسطه این انقلاب الهی بر ما ارزانی داشته نعمت گرانبهای ولایت است که بخاطر اتصالی که به ولایت و قدرت لایزال الهی و ولایت طیبه اهل بیت دارد توانسته است با قدرت تکوینی خود جایگاه ویژه ای در قلوب مردم صادق و متدین پیدا کند و آن چنان محبت و ارتباطی میان ولایت و دل مردم خداشناس برقرار شده است که ارتباط ایندو از رابطه یک حاکم و رئیس با مردم و مرئوس خود به مراتب بالاتر رفته و به ارتباطی ناگسستنی و اتصالی جاودانه و عاشقانه تبدیل شده است.
منزلت این نعمت اختصاصیِ شیعه به قدری در دیدگاه مردم متعالی شده است که ملاک صدق و صداقت و اصلحیت دیگران به میزان ارتباط و فرمانبرداری ایشان از ولایت بسته شده است و سره از ناسره مسئولین را با معیار و میزان تبعیتشان از شخص ولی فقیه تشخیص میدهند و از طرفی مسئولین هم و خصوصا آن کسانی که می خواهند در فضائی رقابتی مسئولیتی را جهت خدمت به مردم در دست بگیرند خود را با سنجه ولایت به مردم معرفی می کنند و این مسئله امروز به حدی فراگیر و با اهمیت شده که حتی آن کس هم که ممکن است در دل ناخالصی ای را در تبعیت از ولی فقیه داشته باشد باز از طریق همین دم از ولایت زدن جایگاه خود را در دید و اذهان مردم ارتقاء می بخشد.
همان چیزی که امروزه مشهورشده است به ولایت پذیری و ولایت مداری...
حضرت آیة الله بهاءالدینی از عرفای واصل و آگاه به غیب و بصیر عصر حاضر است که در بین علما و روحانیون بسیار شناخته شده می باشد و ازمقام ویژه ای برخوردار است.
اینکه ایشان از چه مرتبه و منزلتی در بین عرفا و اهل سلوک برخوردار بودند و اینکه در چه موارد مختلفی ایشان از امور غیبیه بطور دقیق اطلاع می دانند و همچنین اینکه ایشان چه ارادت ویژه ای به مسئولین مخلص و رزمندگان جنگ تحمیلی همچون شهید صیاد شیرازی و دیگران داشتند و چه عنایتی و توجهی به جنگ داشتند دانستنش نه در وسع ماست و نه در گنجایش این وجیزه،
اما آنچه که بیشتر از همه در مورد ایشان شنیده ایم و زبانزد است ارادت و توجه خاص ایشان به حضرت آقاست و همچنین ارادت و رفت و آمد حضرت آقا با ایشان.
دو هفته پیش ، شب جمعه ، مسجد اعظم و در جوار حضرت معصومه پانزدهمین سالگرد ارتحال آن بزرگ مرد بود و حضرت حجةالاسلام و المسلمین صدیقی که ارتباط و مجالست زیادی با ایشان داشته در آخر عرایضشان قضیه ای از آیةالله بهاءالدینی نقل کردند که جای تأملی ویژه دارد:
آیةالله بهاءالدینی در سالهای آخرین عمرشان بخاطر عارضه ای که در پایشان بود مستأصل و زمین گیر شده بودند و خودشان هم گفته بودند که می دانم و علم دارم که این مریضی خوب شدنی نیست مگر اینکه خدا خودش آنرا خوب کند.
زمانی حضرت آقا به ایشان فرموده بودند که چند وقتی در بیمارستان بستری شوید تا تحت مداوا بهبودی پیدا کنید و ایشان هم این کار را کرده بودند،
حجةالاسلام و المسلمین صدیقی فرمودند که خود آیةالله بهاءالدینی به من گفتند که بنده علم یقینی داشتم که بیمارستان رفتنم تأثیری در بهبودی من ندارد اما چون مقام معظم رهبری فرمودند اطاعت کردم و چند وقتی در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتم...
داستان جلبی رو نقل کردید...
خدا خیرتون بده